[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
کوی نیکنامی
 
الله اکبر

تا صدای سوت خمپاره را شنیدیم، روی زمین خوابیدیم. کمی دورتر از ما به زمین خورد و منفجر شد. هر دوی ما با ترکش همان گلوله‌زخمی شدیم. من فریاد زدم:« آخ!».

او فریاد زد:« الله اکبر!». راهمان را با همین فریادهای کوتاه نشان دادیم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط یارمحمد عرب عامری 85/5/26:: 7:18 صبح     |     () نظر