سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[دانشمند] هنگامی که از آنچه نمی داند پرسیده شد، ازگفتن «خداوند داناتر است» خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]
کوی نیکنامی
 
طبیب طوس
وارد حرم امام رضا که شد، پرده کنار رفت. زیر پایش دشتی دید پر از سبزه و گل. بی‌اختیار پایش را بلند کرد که روی گل‌ها نگذارد. خواست دخترش را صدا بزند و ازش بپرسد:«بابا! تو هم این سبزه‌ها و گل‌ها رو می‌بینی؟». ترسید طاهره فکر کند:«برای دیوونگی بابا هم باید شفا طلب کنه.»، سکوت کرد.
احترام کردند و نشستند. احساس کرد که هیچ چیز مثل نماز نمی‌تواند آرامش کند. باورش نمی‌شد که هنوز نرسیده شفا گرفته باشد. مانده بود که به طاهره بگوید یا نه. به نماز ایستاد. در سجده‌ی آخر با خدا حرف زد و حرف زد و حرف زد.
«خدایا! به حق آقای ما علی ابن موسی الرضا، هیچ‌کس رو دست خالی بر نگردون!».
خیس عرق بود ولی می‌لرزید. به خودش نهیب زد:«نمی‌خوای پروانه‌ی ضریح امام رضا باشی؟». بلند شد. شروع کرد به چرخیدن دور ضریح و تشکر کردن از امام رضا به خاطر وساطتش نزد خدا. چرخید و چرخید تا نگران طاهره شد. وقتی آمد بالای سر او دید چادر را روی صورت کشیده و هق هق گریه می‌کند.
آرام دستش را روی شانه‌ی دخترش گذاشت. پرسید:«بابا! زینب کو؟ گم نشه؟».
دختر چادر را از روی صورت کنار زد و دست را روی دست بابا گذاشت. پرسید:«آمدی بابا؟». با خودش فکر کرد:«بابا توی رؤیای خودش سراغ زینب رو می‌گیره.». نگاهش را که چرخاند دید زینب نیست.
پدر که سر پا بود با انگشت دختر بچه‌ی دو ساله‌ای را چند متر آن‌طرف‌تر نشان داد و گفت:«بابا! اون زینب نیست؟».
دختر نگاهی به زینب انداخت و نگاهی به بابا. بلند شد و پدر را در آغوش گرفت و پرسید:«بابا! تو می‌بینی؟».
آهسته گفت:«آره بابا! اما سر و صدا راه نینداز! اگه مردم بفهمن، لباس توی تنم نمی‌گذارن.».
طاهره مانده بود که الان باید بخندد یا گریه کند. یاد حرف مادر بزرگش افتاد:«محمدعلی بیمه‌ی امام رضاست.». با خودش گفت:«بیمه شده‌ی امام رضا حق داره طبیب طوس رو به طبیب‌های انگلیس و آلمان ترجیح بده.».
از روزی که محمدعلی در سومار بینایی‌اش را از دست داد و حاضر نشد که به توصیه‌ی پزشک‌ها، برای معالجه به خارج برود، او را به منزلش در روستای قدس شاهرود بردند. همه‌ی اهل خانه بی‌قرار بودند الا محمدعلی. طاهره حالا می‌فهمید که آن‌همه آرامش برای چه بوده است.
برگرفته از خاطره‌ی دختر شهید محمدعلی قاسمی






کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط یارمحمد عرب عامری 87/1/20:: 11:30 صبح     |     () نظر