سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
کوی نیکنامی
 
دل‌های بی کهکشون

دامنش رو که تکون داد، یک مشت ستاره ریخت روی زمین. اونهایی که ریختن توی بیابون، شدن راه‌بلد کاروان‌های دور و نزدیک. اونهایی هم که ریختن توی چشمای بابا، شدن آیینه‌ی شبای بی‌اون. هرشب از توی قاب عکس بِهِم چشمک می‌زنن.چندتایی هم ریختن توی صورت مامان که نصفه شبا زیر نور ماه قایم‌باشک بازی می‌کنن.

وقتی رفتم سر مزار بابا، دیدم پدرم چند تا ستاره روی پنجره‌های آهنی اون ریخت. حالا بابا به من یک ستاره داده که هر وقت یاد اون می‌افتم چکه چکه از روی لپهام سُر می‌خوره.

مردم یک عالمه ستاره بدرقه‌ی بابا کردن. حالا بابا هم یک دنیا ستاره داره.

روح الله،روح الله‌ی خمینی، بابای همه مردم، باغبون مهربون شقایقا، آسمون پر ستاره‌ی دل‌های بی کهکشون بود و هست.

تقدیم به بهترین بابای همه‌ی دنیا. هم دنیا، هم آخرت.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط یارمحمد عرب عامری 87/3/8:: 5:17 عصر     |     () نظر